مراقبت جنسی را جایگزین تربیت جنسی کنیم.
در فرهنگ ما صحبت از مسائل جنسی به درستی دارای نوعی حرمت است. به همین خاطر والدینی که میخواهند فرزند خود را با موضوع جنسیت و تربیت جنسی آشنا کنند معمولا به دو دسته تقسیم میشوند.
دسته اول اعتقاد دارند که باید بدون ترس و کاملا غیرمستقیم درباره بدن و مراقبت از آن با کودک صحبت کرد. این دسته از والدین در پاسخ به ایجاد خطراتی مثل دادن اطلاعات بیش از سن کودک به او و تبعات بعدی آن مثل کنجکاوی یا بلوغ زودرس، میگویند که نگفتن از تربیت جنسی به مراتب تاثیر بدتری بر روی کودک خواهد داشت.
مراقبت جنسی به جای تربیت جنسی
بهتر است به جای «تربیت جنسی» که شاید بار معنای چندان مثبتی نداشته باشد از «مراقبت جنسی» استفاده کنیم. مراقبت جنسی از کودک از ابتدای تولد و حتی قبل از آن از طریق آموزشهای والدینی شکل میگیرد.
یکی از اصول بسیار مهم در «مراقبت جنسی» این است که محیط رشد کودک پاک و «طیب» باشد. در نتیجه باید در محیط خانه از هر کلام غیر طیب دوری کنیم و باید از آموزش غیرطیب به معنای آموزشی که مناسب سن بچه نیست پرهیز کنیم.
در بحت تربیت جنسی این روزها مباحثی مثل یاد دادن جنسیت یا صحبت از جلوگیری از لمس بدن کودک توسط غریبهها مطرح است. اما لازم است قبل از همه اینها و به عنوان پیشنیاز، محیط رشد کودک طوری ساماندهی بشود که پیام «حرمت تن» به کودک منتقل بشود.
«حرمت تن» مدل کودک فهم، حیاست. از آن طرف مفهوم حیا خیلی گسترده تر است و شامل چیزی که میبینیم و میشنویم و یا حتی چیزی که فکر میکنیم هم میشود. مطلوب ما هم این است که فرزند ما در نوجوانی و بزرگسالی به این مرحله برسد و به همین خاطر در خردسالی و کودکی باید مفهوم «حریم» برای او جابیفتد. در واقع وقتی ما محیط را برای کودک فراهم کنیم آموزش هم غیرمستقیم و البته موثر اتفاق میافتد.
آموزش غیر طیب، به کودک حس ناامنی میدهد
تجربه میگوید کودکانی که در محیطی رشد میکنند که مراقبت از بدن به آنها آموزش داده میشود، روند رشد خود و رسیدن به تمیز عقلانی درباره حیا و حریم را با سلامت بیشتری طی میکنند.
از آن طرف آموزش غیرطیب؛ یعنی آموزشی که در آن از مباحث نامناسب و بزرگتر از سن کودک درباره بدن و جنسیت با او استفاده بشود؛ حتما به کودک احساس عدم امنیت و اضطراب میدهد. چون بچه در سنین خردسالی هنوز میل جنسی ندارند و آموزش غیرطیب ممکن است این تمایلات را به صورت کاذب و از سر کنجکاوی در او باز کند. از آن طرف به کودک احساس ناامنی میدهیم و او همیشه این تصور را خواهد داشت که «دنیا جای امنی نیست» و «همه آدمها میخواهند من را اذیت کنند»
کف نیاز هر انسانی احساس نیاز به امنیت است و این حس برای بچهها از حیاتیترین و کلیدیترین احساساتی است که به آن نیاز دارند.
پیام «حرمت تن» از کودکی منتقل میشود
بسیاری از والدین این سوال را مطرح میکنند که چه طور هم آموزش مستقیم درباره جنسیت و مسائل جنسی به کودک ندهیم و هم او را نسبت به مراقب جنسی از خودش آگاه کنیم؟
کودک ما قرار است از رفتار ما و محیطی که در آن زندگی میکنیم پیامی درباره «حرمت تن» دریافت کند. پیام این است که بدن تو حرمت دارد و نباید اجازه بدهی کسی آن را لمس کند یا ببینید. مثلا کودک باید یاد بگیرد که حتی نباید پیش والدینش لباسش را عوض کند و در سنین پایینتر وقتی والدین وظیفه تعویض لباس را به عهده دارند باید با رفتارهای خود نشان بدهند که از لمس یا نگاهی که لازم نیست، به بدون کودک خود خودداری میکنند.
این آموزشها از همان زمان کودکی و موقعی که فرزندمان را تعویض پوشک میکنیم شروع میشود. اینکه هیچوقت پوشک بچه را در حضور دیگران تعویض نکنیم یکی از اصول تربیت در محیط طیب است. یا اینکه به کودک یاد بدهیم که وقتی میخواهد استحمام کند باید داخل حمام لباسهایش را دربیاورد و داخل حمام هم لباسهایش را بپوشید و بیرون بیاید. اگر لباس بچه را در حضور دیگران عوض کردیم یا پیش چشم بقیه پوشکش را عوض کردیم پیام مراقبت از بدن و اینکه «بدن هرکس حریم دارد» به کودک منتقل نمیشود.
به صورت مستقیم درباره جنسیت صحبت نکنیم
در آموزش تربیت جنسی خیلیها گمان میکنند که باید از کلام «اندام خصوصی» و توضیح آن به کودک استفاده کرد. درحالی که یاد
دادن مفاهیم هم موثرتر است و هم راحتتر. مثلا اگر از همان سن دو سالگی، والدین هیچوقت جلوی کودک تعویض لباس انجام ندهند. کودک هم یاد میگیرد زمانی که به تنهایی قادر به تعویض لباس شد، باید در جایی که کسی او را نمیبیند این کار را انجام بدهد. این کودک در ناخودآگاهش حتما به مفهوم «حرمت تن» و «مراقبت از بدن» خودش رسیده است.
ار آن طرف بچهها در مسیر رشد خود، خواهی نخواهی با مفهوم خصوصی و عمومی آشنا میشوند. همه بچهها میدانند یک کمد یا یک قسمت از خانه برای وسائل پدرشان است. میدانند که هرکس تخت یا رختخواب خودش را به صورت خصوصی دارد. از آنطرف میدانند که یخچال خانه یک وسیله عمومی است و متعلق به شخص خاصی در خانه نیست. پس درک مفهوم اینکه بدن آنها هم متعلق به خودشان است و خصوصی به حساب میآید، چندان موضوع پیچیده و سختی نیست.
والدین شروع کننده صحبت درباره جنسیت نباشند
هویت جنسی کودک؛ یعنی اینکه پسر است یا دختر؛ حداکثر تا سن 7سالگی شکل خواهد گرفت. اما اینکه کودکی بخواهد بداند که به طور دقیق تفاوت دختر و پسر در چیست، اتفاقی است که شاید برای کودکی بیفتد و شاید برای یک کودک دیگر هرگز نیفتد.
برای همین والدین هیچوقت نباید شروع کننده صحبت درباره این مسئله باشند. صحبت درباره تفاوت دختر و پسر و تبیین این مسئله باید زمانی اتفاق بیفتد که کودک مستقیما از ما سوال کند و یا کنجکاویهایی از او ببینیم که مربوط به این مسئله است.
در این مواقع اول از همه باید به کودک اطمینان بدهیم که میتواند سوالش را بدون ترس، بدون دعوا شدن و بدون اینکه قضاوتش کنیم از ما بپرسد. در واقع کودک هم برای این موضوع و هم برای موضوعات دیگر بایدمطمئن باشد که همیشه بهترین جواب را از والدینش میگیرد.
نقاشی بکشیم و از کارکرد بدن بگوییم
گاهی کنجکاوی کودک به خاطر دیدن صحنهای است که ناخودآگاه با آن مواجه شده است. مثل سرزده وارد شدن به اتاق تعویض پوشک یک نوزاد. اگر بعد از این اتفاق کودک ما یکبار نسبت به عضو خصوصی بدنش کنجکاوی کرد ایرادی ندارد. اما اگر این کنجکاوی ادامهدار بود باید زنگ هشداری برای والدین باشد. البته این زنگ هشدار هم به این معنا نیست که کودک ما از نظر جنسی از دست رفته است و یا منحرف شده است، بلکه فقط به این معناست که کنجکاوی کودک ما هنوز برطرف نشده و او نسبت به این موضوع کمی بیشتر از معمول حساس شده است.
یک روش پیشنهادی برای روبه رو شدن با این موقعیت این است که بر روی یک کاغذ نقاشی از یک انسان بکشیم. این نقاشی باید شبیه نقاشی کودکانه باشد نه یک نقاشی نزدیک به واقعیت. خوبی این روش این است که کودک را یکییکی با کارکرد اعضای مختلف بدن آشنا میکنیم و مجبور نیستیم یکراست سراغ توضیح اندام خصوصی برویم.
آموزش غیرمستقیم به کودک و مستقیم به والدین
نه تنها آموزش مراقب جنسی بلکه هر آموزش دیگری اگر به جای گفتوگوی مستقیم به آموزش از طریق سبک زندگی منتهی بشود، مفیدتر است. مثلا در ارتباط با غریبهها فرزند ما حتما از نوع برخورد ما با مردم در کوچه و خیابان و برخورد ما با فامیل و آشنایان مفاهیم «غریبه» و «آشنا» را درک میکند.
اما از آنطرف آموزش به والدین کودک، باید کاملا مستقیم باشد. گفتیم که محیط رشد کودک باید محیط طیب باشد، پس مادر و پدر باید آموزش دیده باشند تا بتوانند این محیط را به وجود بیاورند. والدین لازم است بدانند که پاسخ سوالات کودک را چه طور بدهند، چه اصولی را رعایت کنند و چه ملاحظاتی داشته باشند.
دیدگاهتان را بنویسید