اشتباه چاپی !
قسمت دوم : بارداری دردناک
و نوشت ۲ واحد مسکن، بیمار مانیل !
در اینجا فیلم کات می خورد و به سالها قبل برمیگردد، جایی که خانم دکتر مهربان داستان ما جوانترین خانم دکتر شهر بود، و زنان باردار زیادی زیر دست او صاحب فرزند شده بودند.
اما شرایط جوی و غیرجوی این شهر جوری بود که زنان این شهر به بارداریهای دردناک عادت کرده بودند…
ساعت ۳ونیم نصف شب بود و زنی از شدت درد داد میزد.
پرستار به اتاق خانمدکتر زنگ زد و :
_خانم دکتر سارا دردش زیاده، چون گفتید مسکن نزنیم، نزدیم اما از شدت درد داره بیهوش میشه.
- لطفا بهش ۱ واحد مسکن بزنید.
_اما خانم دکتر خیلی درد داره. - تو دکتری یا من ؟!
تلفن را قطع کرد و نشست جلوی میز آرایشی و شروع به آرایش کرد،
دفتر بیماران آنروز را برداشت و نوشت: سارا ۱ واحد مسکن( جلوی آنهم علامت ؟ )
” دکتر احسان فتوحی/ پرتقال چرب/ فصل سوم”
دیدگاهتان را بنویسید